معنی فارسی disownable
B1غیرقابل پذیرش به معنی وضعیتی است که کسی نمیتواند به شخص یا چیزی نسبت داده شود.
Referring to something that can be rejected or disassociated from someone.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اعمال او از سوی خانوادهاش غیرقابل پذیرش تلقی شد.
مثال:
His actions were deemed disownable by his family.
معنی(example):
این پروژه پس از افشا شدن خطاهای عمده، غیرقابل پذیرش شد.
مثال:
The project became disownable after the major errors were exposed.
معنی فارسی کلمه disownable
:
غیرقابل پذیرش به معنی وضعیتی است که کسی نمیتواند به شخص یا چیزی نسبت داده شود.