معنی فارسی dispendiously

B2

به صورت پرخرج و هزینه‌بر، انجام دادن کارها با صرف هزینه‌های زیاد.

In a manner characterized by excessive or extravagant spending.

example
معنی(example):

او به طور پرخرج برای خانه جدیدش هزینه کرد.

مثال:

She spent dispendiously on her new home.

معنی(example):

این پروژه به طور پرخرج مدیریت شد که منجر به بالاتر رفتن هزینه‌ها شد.

مثال:

The project was managed dispendiously, resulting in budget overruns.

معنی فارسی کلمه dispendiously

: معنی dispendiously به فارسی

به صورت پرخرج و هزینه‌بر، انجام دادن کارها با صرف هزینه‌های زیاد.