معنی فارسی dispending
B1فرآیند ارائه یا تخصیص چیزی، به ویژه پشتیبانی یا مواد.
The act of distributing, giving out, or providing resources.
- VERB
example
معنی(example):
آنها در حال ارائه کمک به نیازمندان هستند.
مثال:
They are dispensing help to those in need.
معنی(example):
سازمان در حال توزیع غذا برای بیخانمانها است.
مثال:
The organization is dispensing food to the homeless.
معنی فارسی کلمه dispending
:
فرآیند ارائه یا تخصیص چیزی، به ویژه پشتیبانی یا مواد.