معنی فارسی dispends
B1صرف کردن، به کار بردن منابع یا پول به شیوهای مشخص.
To spend or distribute in a specified manner.
- VERB
example
معنی(example):
او هر ماه بهطور دقیق از هزینههای خود استفاده میکند.
مثال:
He dispends his allowance carefully each month.
معنی(example):
کمیته بر اساس نیازهای پروژهها هزینهها را صرف میکند.
مثال:
The committee dispends funds based on project needs.
معنی فارسی کلمه dispends
:
صرف کردن، به کار بردن منابع یا پول به شیوهای مشخص.