معنی فارسی dispopularize

B1

کاهش محبوبیت یک مفهوم یا چیز در میان مردم.

To make something less popular or to reduce its appeal.

example
معنی(example):

تلاش‌ها برای بی‌محبوب کردن این ایده موفقیت‌آمیز بود.

مثال:

Efforts to dispopularize the idea were successful.

معنی(example):

آنها به دنبال بی‌محبوب کردن محصول بعد از رسوایی بودند.

مثال:

They aimed to dispopularize the product after the scandal.

معنی فارسی کلمه dispopularize

: معنی dispopularize به فارسی

کاهش محبوبیت یک مفهوم یا چیز در میان مردم.