معنی فارسی dispraiser

B1

کسی که انتقادات را به‌صورت علنی بیان می‌کند.

A person who criticizes or evaluates something negatively.

example
معنی(example):

او به عنوان یک منتقد کارهای با کیفیت ضعیف شناخته می‌شود.

مثال:

She is known as a dispraiser of poor quality work.

معنی(example):

منتقد عیوب طراحی را برجسته کرد.

مثال:

The dispraiser highlighted the flaws in the design.

معنی فارسی کلمه dispraiser

: معنی dispraiser به فارسی

کسی که انتقادات را به‌صورت علنی بیان می‌کند.