معنی فارسی dispowder
B1پودر یا مواد پودری که در فرآیندهای خاص به کار میروند.
A powdered substance used for a specific purpose.
- NOUN
example
معنی(example):
پودر شیمیایی در آزمایشگاه باید با احتیاط مدیریت شود.
مثال:
The dispowder in the laboratory needs to be handled with care.
معنی(example):
او از پودر برای بهبود مخلوط استفاده کرد.
مثال:
He used dispowder to improve the mixture.
معنی فارسی کلمه dispowder
:
پودر یا مواد پودری که در فرآیندهای خاص به کار میروند.