معنی فارسی disposure

B1

توزیع یا ترتیبی که یک چیز به آن صورت می‌گیرد.

The act of distributing or arranging something.

example
معنی(example):

استعداد او برای ایده‌های جدید او را به یک رهبر عالی تبدیل می‌کند.

مثال:

His disposure to new ideas makes him a great leader.

معنی(example):

توزیع مواد به‌روش نامناسبی انجام شد.

مثال:

The disposure of the materials was handled poorly.

معنی فارسی کلمه disposure

: معنی disposure به فارسی

توزیع یا ترتیبی که یک چیز به آن صورت می‌گیرد.