معنی فارسی disprince
B1پایین آوردن مقام یا ارزش خود در موقعیتهای اجتماعی.
To lower one's social ranking or significance.
- VERB
example
معنی(example):
او در جمعهای اجتماعی تمایل دارد که خود را از مقام خود پایین بیاورد.
مثال:
He tends to disprince himself when in social gatherings.
معنی(example):
برخی افراد برای اینکه هماهنگ شوند، استعدادهای خود را پایین میآورند.
مثال:
Some people disprince their talents to fit in.
معنی فارسی کلمه disprince
:
پایین آوردن مقام یا ارزش خود در موقعیتهای اجتماعی.