معنی فارسی disputator

B1

کسی که در بحث‌ها و مناظرات تحلیلی و استدلالی شرکت می‌کند.

One who engages in disputes or arguments.

example
معنی(example):

یک جدل‌طلب اغلب در مناظرات علمی پیدا می‌شود.

مثال:

A disputator is often found in scholarly debates.

معنی(example):

در زمان‌های باستان، یک جدل‌طلب با شور و اشتیاق از نظرات خود دفاع می‌کرد.

مثال:

In ancient times, a disputator would defend their views passionately.

معنی فارسی کلمه disputator

: معنی disputator به فارسی

کسی که در بحث‌ها و مناظرات تحلیلی و استدلالی شرکت می‌کند.