معنی فارسی disquietingly

B1

به طرز نگران‌کننده‌ای، به گونه‌ای که موجب بی‌قراری یا اضطراب شود.

In a manner that causes unease or anxiety.

example
معنی(example):

خبر به طرز نگران کننده‌ای به مشکلات آینده اشاره کرد.

مثال:

The news disquietingly hinted at future troubles.

معنی(example):

واکنش آرام و نگران‌کننده او همه را شگفت‌زده کرد.

مثال:

Her disquietingly calm reaction surprised everyone.

معنی فارسی کلمه disquietingly

: معنی disquietingly به فارسی

به طرز نگران‌کننده‌ای، به گونه‌ای که موجب بی‌قراری یا اضطراب شود.