معنی فارسی disrestore

B1

بازسازی، به معنی احیای چیزی که از بین رفته یا آسیب دیده است.

To restore something to its original condition after it has been damaged or deteriorated.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که ساختمان قدیمی را بازسازی کنند نه اینکه آن را خراب کنند.

مثال:

They decided to disrestore the old building instead of demolishing it.

معنی(example):

برای بازسازی نقاشی، باید از تکنیک‌های دقیقی استفاده شود.

مثال:

To disrestore the painting, careful techniques must be used.

معنی فارسی کلمه disrestore

: معنی disrestore به فارسی

بازسازی، به معنی احیای چیزی که از بین رفته یا آسیب دیده است.