معنی فارسی disruptionist

C1

شخصی که به دنبال مختل کردن سنت‌ها یا روش‌های موجود است و به دنبال تغییر و نوآوری می‌باشد.

A person who advocates for or brings about disruption in systems or traditions.

example
معنی(example):

مختل‌کننده سنت‌های قدیمی را به چالش کشید.

مثال:

The disruptionist challenged the old traditions.

معنی(example):

مختل‌کنندگان معمولاً ایده‌های نوینی را مطرح می‌کنند.

مثال:

Disruptionists often bring new ideas to the table.

معنی فارسی کلمه disruptionist

: معنی disruptionist به فارسی

شخصی که به دنبال مختل کردن سنت‌ها یا روش‌های موجود است و به دنبال تغییر و نوآوری می‌باشد.