معنی فارسی disshroud
B1برداشتن پرده یا مفهوم پنهانی از چیزی، آشکار ساختن یا مشخص کردن.
To remove a cover or obscurity from something, revealing it.
- VERB
example
معنی(example):
کارآگاه برای برداشتن پرده از راز محاط بر پرونده تلاش کرد.
مثال:
The detective worked to disshroud the mystery surrounding the case.
معنی(example):
نور شروع به روشن کردن مسیر پیش رو کرد.
مثال:
The light began to disshroud the path ahead.
معنی فارسی کلمه disshroud
:
برداشتن پرده یا مفهوم پنهانی از چیزی، آشکار ساختن یا مشخص کردن.