معنی فارسی dissight

B1

خارج از دید، به معنای چیزی که قابل مشاهده نیست.

Out of sight; not visible or perceptible to the eye.

example
معنی(example):

کوه از دره‌ی زیرین خارج از دید بود.

مثال:

The mountain was dissight from the valley below.

معنی(example):

بنای قدیمی خارج از دید بود و درختان آن را پنهان کرده بودند.

مثال:

The old monument was dissight, obscured by the trees.

معنی فارسی کلمه dissight

: معنی dissight به فارسی

خارج از دید، به معنای چیزی که قابل مشاهده نیست.