معنی فارسی dissimule
B1پنهان کردن یا لاپوشانی احساسات واقعی.
To conceal one's true feelings or thoughts.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند تصمیم گرفت احساسات واقعی خود را در نقاشی پنهان کند.
مثال:
The artist chose to dissimule her true feelings in the painting.
معنی(example):
او سعی کرد خشم خود را پنهان کند، اما واضح بود.
مثال:
He tried to dissimule his anger, but it was evident.
معنی فارسی کلمه dissimule
:
پنهان کردن یا لاپوشانی احساسات واقعی.