معنی فارسی dissolutionist

B1

کسی که طرفدار نظریه انحلال است و با ساختارهای موجود در جامعه مخالف است.

An advocate of dissolution or someone who supports the idea of breaking down existing structures.

example
معنی(example):

ایدئولوژی‌های انحلال‌گرایی اغلب مورد بحث قرار می‌گیرند.

مثال:

The dissolutionist ideologies are often debated.

معنی(example):

به عنوان یک انحلال‌گرا، او برای تغییرات رادیکال استدلال کرد.

مثال:

As a dissolutionist, he argued for radical changes.

معنی فارسی کلمه dissolutionist

: معنی dissolutionist به فارسی

کسی که طرفدار نظریه انحلال است و با ساختارهای موجود در جامعه مخالف است.