معنی فارسی distalwards

B1

به سمت نواحی دور از مرکز یا نقطه ای خاص در بدن اشاره دارد.

Directed towards a location away from a central point.

example
معنی(example):

این صدمه به بازو در ناحیه‌ای که دورتر از آرنج است، تاثیر گذاشت.

مثال:

The injury affected the arm distalwards of the elbow.

معنی(example):

در فیزیوتراپی، ما اغلب در مسیر دورتر از مرکز کار می‌کنیم تا گردش خون را بهبود ببخشیم.

مثال:

In physical therapy, we often work distalwards to improve circulation.

معنی فارسی کلمه distalwards

: معنی distalwards به فارسی

به سمت نواحی دور از مرکز یا نقطه ای خاص در بدن اشاره دارد.