معنی فارسی distannic

B1

دورنگر، به شیوه‌ای اشاره دارد که از فاصله دور به یک موضوع یا اشیا نگاه می‌شود.

Relating to a perspective that is detached or distanced from the subject matter.

example
معنی(example):

دیدگاه دورگو دارای دیدگاه منحصربه‌فردی است.

مثال:

The distannic viewpoint offers a unique perspective.

معنی(example):

از زاویه دورگو، مسئله کمتر ترسناک به نظر می‌رسد.

مثال:

From a distannic angle, the problem seems less daunting.

معنی فارسی کلمه distannic

: معنی distannic به فارسی

دورنگر، به شیوه‌ای اشاره دارد که از فاصله دور به یک موضوع یا اشیا نگاه می‌شود.