معنی فارسی distantness

B1

دوری، فاصله زیاد، حالتی که در آن چیزها از یکدیگر فاصله دارند.

The quality or state of being far away in distance.

example
معنی(example):

دوری کوه‌ها باعث شد که آنها کوچکتر به نظر برسند.

مثال:

The distantness of the mountains made them appear smaller.

معنی(example):

ما می‌توانستیم دوری ستاره‌ها را در آسمان شب احساس کنیم.

مثال:

We could feel the distantness of the stars in the night sky.

معنی فارسی کلمه distantness

: معنی distantness به فارسی

دوری، فاصله زیاد، حالتی که در آن چیزها از یکدیگر فاصله دارند.