معنی فارسی distensile

B1

کشسان، اشاره به ظرفیت ماده برای انبساط تحت فشار.

Able to be stretched or expanded.

example
معنی(example):

ویژگی کشسان این لاستیک آن را برای تایرها بسیار مفید می‌سازد.

مثال:

The distensile characteristic of this rubber makes it very useful for tires.

معنی(example):

در مهندسی، مواد با ویژگی‌های کشسان اغلب مورد ترجیح قرار می‌گیرند.

مثال:

In engineering, materials with distensile properties are often preferred.

معنی فارسی کلمه distensile

: معنی distensile به فارسی

کشسان، اشاره به ظرفیت ماده برای انبساط تحت فشار.