معنی فارسی distension
B1انبساط، گسترش یا افزایش حجم، به ویژه در هنگام پر شدن.
The act of swelling or enlargement, especially of a body part.
- NOUN
example
معنی(example):
انبساط بادکنک نشان میدهد که با هوا پر شده است.
مثال:
The distension of the balloon indicated that it was filled with air.
معنی(example):
پزشکان اغلب برای بررسی انبساط در شکم به عنوان یک علامت نگاه میکنند.
مثال:
Doctors often check for distension in the abdomen as a symptom.
معنی فارسی کلمه distension
:
انبساط، گسترش یا افزایش حجم، به ویژه در هنگام پر شدن.