معنی فارسی distriction

B1

منطقه آموزشی یا اداری، محل جغرافیایی مخصوص به یک نهاد یا سازمان.

A defined area or zone, often for administrative or organizational purposes.

example
معنی(example):

منطقه آموزشی قوانین جدیدی تعیین کرده است.

مثال:

The school district has set new rules.

معنی(example):

در این شهر، منطقه‌بندی پارک‌ها بسیار مهم است.

مثال:

In this city, the distriction of parks is very important.

معنی فارسی کلمه distriction

: معنی distriction به فارسی

منطقه آموزشی یا اداری، محل جغرافیایی مخصوص به یک نهاد یا سازمان.