معنی فارسی distringas

B1

یک واژه الهام‌گرفته که می‌تواند به یک ماده خاص یا فرآیند اشاره کند.

A term that can refer to a specific material or process.

example
معنی(example):

هنرمند در مجسمه جدیدش از دیسترانگاس استفاده کرده است.

مثال:

The artist used distringas in her new sculpture.

معنی(example):

آنها خواص دیسترانگاس را در کلاس علوم مطالعه کردند.

مثال:

They studied the properties of distringas in science class.

معنی فارسی کلمه distringas

: معنی distringas به فارسی

یک واژه الهام‌گرفته که می‌تواند به یک ماده خاص یا فرآیند اشاره کند.