معنی فارسی disuniter
B1جداکننده، شخص یا چیزی که باعث جدایی یا تفرقه میشود.
A person or thing that causes separation or division.
- NOUN
example
معنی(example):
یک جداکننده میتواند در کار تیمی مشکلاتی ایجاد کند.
مثال:
A disuniter can cause problems in teamwork.
معنی(example):
اقدامات جداکننده به شکست پروژه منجر شد.
مثال:
The disuniter's actions led to the failure of the project.
معنی فارسی کلمه disuniter
:
جداکننده، شخص یا چیزی که باعث جدایی یا تفرقه میشود.