معنی فارسی disunionism
B1ایدئولوژی و نظریهای که خواستار جدایی یا عدم اتحاد است.
A belief or movement advocating for separation or disunion.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم اتحاد یک ایدئولوژی مهم در دوران درگیریها بود.
مثال:
Disunionism was a significant ideology during the era of conflict.
معنی(example):
جنبش عدم اتحاد به دنبال تکهتکه کردن وحدت ملی بود.
مثال:
The disunionism movement aimed to fracture national unity.
معنی فارسی کلمه disunionism
:
ایدئولوژی و نظریهای که خواستار جدایی یا عدم اتحاد است.