معنی فارسی diswench

B1

تغییر یا اصلاح یک داستان یا جوک به گونه‌ای که برای شنوندگان مناسب‌تر شود.

To modify a narrative or joke to be more appropriate.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت جوک را تغییر بدهد تا کمتر توهین‌آمیز باشد.

مثال:

He decided to diswench the joke to make it less offensive.

معنی(example):

تغییر داستان کمک کرد تا همه احساس شمولیت کنند.

مثال:

Diswenching the story helped everyone feel included.

معنی فارسی کلمه diswench

: معنی diswench به فارسی

تغییر یا اصلاح یک داستان یا جوک به گونه‌ای که برای شنوندگان مناسب‌تر شود.