معنی فارسی ditchdigging
B1عمل کندن خندق، بهمنظور مدیریت آب یا ایجاد موارد ساختاری.
The act of digging ditches, often for drainage or to prepare land.
- NOUN
example
معنی(example):
کندن خندق برای زهکشی مناسب در ساخت و ساز ضروری است.
مثال:
Ditchdigging is essential for proper drainage in construction.
معنی(example):
آنها بر روی کندن خندق تمرکز کردند تا از سیلاب جلوگیری کنند.
مثال:
They focused on ditchdigging to prevent flooding.
معنی فارسی کلمه ditchdigging
:
عمل کندن خندق، بهمنظور مدیریت آب یا ایجاد موارد ساختاری.