معنی فارسی ditchdown
B2عمل پایین رفتن یا ترک یک مکان، معمولاً بهدلیل وجود موانع یا شرایط نامساعد.
To move downward or to depart quickly from a location.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت که پایین برود و از منطقه شلوغ دوری کند.
مثال:
He decided to ditch down and avoid the crowded area.
معنی(example):
شاید بخواهید که پایین بروید اگر هوا بد شود.
مثال:
You might want to ditch down if the weather gets bad.
معنی فارسی کلمه ditchdown
:
عمل پایین رفتن یا ترک یک مکان، معمولاً بهدلیل وجود موانع یا شرایط نامساعد.