معنی فارسی dittying
B1خواندن یا نغمهسرایی به صورت مکرر و لذتبخش.
The act of singing or humming a simple, cheerful tune.
- VERB
example
معنی(example):
او بعد از ظهر را به دیت دادن آهنگهای محبوبش گذراند.
مثال:
She spent the afternoon dittying her favorite songs.
معنی(example):
در حین آشپزی، او از دیت دادن با رادیو لذت میبرد.
مثال:
While cooking, he enjoyed dittying along with the radio.
معنی فارسی کلمه dittying
:
خواندن یا نغمهسرایی به صورت مکرر و لذتبخش.