معنی فارسی divinifying

B1

روحانی کردن، عملی که به معنای تبدیل یا ارتقاء به چیزی خدایی جاری است.

The act of making something divine or exalted.

example
معنی(example):

این مراسم برای روحانی کردن برداشت محصول برگزار شده بود.

مثال:

The ritual was meant for divinifying the harvest.

معنی(example):

روحانی کردن سنت‌های آنها برای جامعه مهم بود.

مثال:

Divinifying their traditions was important for the community.

معنی فارسی کلمه divinifying

: معنی divinifying به فارسی

روحانی کردن، عملی که به معنای تبدیل یا ارتقاء به چیزی خدایی جاری است.