معنی فارسی divisionalise
B1به صورت تقسیمبندی درآورده، اشاره به عمل تقسیم یک کل به واحدهای جداگانه.
To separate into divisions.
- VERB
example
معنی(example):
ما نیاز داریم که روش خود را در بازاریابی تقسیمبندی کنیم.
مثال:
We need to divisionalise our approach to marketing.
معنی(example):
تیم در مورد بهترین راه برای تقسیمبندی پروژههای ورودی بحث کرد.
مثال:
The team discussed how best to divisionalise the incoming projects.
معنی فارسی کلمه divisionalise
:
به صورت تقسیمبندی درآورده، اشاره به عمل تقسیم یک کل به واحدهای جداگانه.