معنی فارسی divisionalises

B1

تقسیم‌بندی یک سازمان به بخش‌های کوچک‌تر برای بهبود مدیریت و کارایی.

To divide an organization into smaller divisions to improve management and efficiency.

example
معنی(example):

شرکت برای مدیریت بهتر، بخش‌های خود را تقسیم‌بندی می‌کند.

مثال:

The company divisionalises its departments for better management.

معنی(example):

وقتی یک کسب‌وکار تقسیم می‌شود، می‌تواند به نیازهای خاص بازار به طور مؤثرتری رسیدگی کند.

مثال:

When a business divisionalises, it can address specific market needs more effectively.

معنی فارسی کلمه divisionalises

: معنی divisionalises به فارسی

تقسیم‌بندی یک سازمان به بخش‌های کوچک‌تر برای بهبود مدیریت و کارایی.