معنی فارسی doctrinism

B2

مفهوم یا رویکردی که به شدت بر پیروی از یک دکترین خاص تأکید دارد.

A strict adherence to a doctrine, typically at the expense of flexibility or pragmatism.

example
معنی(example):

دکترین‌گرایی معمولاً به تفکر سخت و عدم انعطاف‌پذیری منجر می‌شود.

مثال:

Doctrinism often leads to rigid thinking and inflexibility.

معنی(example):

در نوشته‌هایش، او دکترین‌گرایی را به عنوان مانعی برای پیشرفت انتقاد کرد.

مثال:

In her writings, she criticized doctrinism as a barrier to progress.

معنی فارسی کلمه doctrinism

: معنی doctrinism به فارسی

مفهوم یا رویکردی که به شدت بر پیروی از یک دکترین خاص تأکید دارد.