معنی فارسی doctrinization

B1

عمل یا روندی که در آن افراد به دکترین‌های خاصی پایبند می‌شوند.

The process of instilling a specific doctrine in individuals or groups.

example
معنی(example):

فرایند دکترین‌سازی می‌تواند سال‌ها در یک جامعه طول بکشد.

مثال:

The process of doctrinization can take years within a community.

معنی(example):

دکترین‌سازی گروه در آیین‌ها و باورهای آنها مشهود بود.

مثال:

Doctrinization of the group was evident in their rituals and beliefs.

معنی فارسی کلمه doctrinization

: معنی doctrinization به فارسی

عمل یا روندی که در آن افراد به دکترین‌های خاصی پایبند می‌شوند.