معنی فارسی dogpile
B2 /ˈdɑɡ ˌpaɪl/به هم ریختن بر روی کسی به شکلی که نخستین بار خنده آور و بازیگوشانه باشد.
To jump on someone playfully; to pile onto someone in a group.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A disorderly pile of people formed by jumping upon a victim.
معنی(noun):
Any similarly disorderly pile of people or things.
معنی(noun):
A pile of dogshit.
verb
معنی(verb):
(often with 'on') To jump into a dogpile.
معنی(verb):
To pile on, to overwhelm in other senses.
example
معنی(example):
بچه‌ها تصمیم گرفتند برای تفریح روی دوست‌شان بپوشند.
مثال:
The kids decided to dogpile on their friend for fun.
معنی(example):
در حین بازی، همه به نشانه شادی گل، روی هم پریدند.
مثال:
During the game, they all dogpiled to celebrate the goal.
معنی فارسی کلمه dogpile
:
به هم ریختن بر روی کسی به شکلی که نخستین بار خنده آور و بازیگوشانه باشد.
