معنی فارسی downcome
B1کاهش یا افت، به ویژه در زمینههای اقتصادی و مالی.
A decline or decrease, especially in economic or financial contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
افت اقتصاد بر بسیاری از کسبوکارها تأثیر گذاشته است.
مثال:
The downcome of the economy has affected many businesses.
معنی(example):
ما افت فروش را پس از افزایش قیمت مشاهده کردیم.
مثال:
We observed the downcome in sales after the price increase.
معنی فارسی کلمه downcome
:
کاهش یا افت، به ویژه در زمینههای اقتصادی و مالی.