معنی فارسی downdale
B1سفر یا حرکت به سمت یک دره یا منطقه پستتر از جایی که فرد قرار دارد.
Moving down into a valley or lower area.
- VERB
example
معنی(example):
ما به سمت دره به راه افتادیم تا به رودخانه برسیم.
مثال:
We walked downdale to reach the river.
معنی(example):
مسیر به سوی دره پنهان میرفت.
مثال:
The path led downdale toward the hidden valley.
معنی فارسی کلمه downdale
:
سفر یا حرکت به سمت یک دره یا منطقه پستتر از جایی که فرد قرار دارد.