معنی فارسی downweighted

B1

کاهش یافته؛ به‌طور خاص در زمینه ارزیابی نقاط داده یا نتایج.

Reduced in significance or value, especially concerning data assessment.

example
معنی(example):

نتایج به‌منظور حساب کردن تعصب در مطالعه کاهش یافت.

مثال:

The results were downweighted to account for bias in the study.

معنی(example):

نقاط داده بر اساس قابلیت اطمینانشان کاهش داده شدند.

مثال:

Data points were downweighted based on their reliability.

معنی فارسی کلمه downweighted

: معنی downweighted به فارسی

کاهش یافته؛ به‌طور خاص در زمینه ارزیابی نقاط داده یا نتایج.