معنی فارسی dragginess

B1

کشیدگی، به حالتی اطلاق می‌شود که در آن انجام فعالیتی کند یا خسته‌کننده است.

The state of being slow or boring, causing a lack of engagement.

example
معنی(example):

کشیدگی فیلم باعث شد که سخت بتوانم متمرکز بمانم.

مثال:

The dragginess of the movie made it hard to stay focused.

معنی(example):

او از کشیدگی مکالمه شکایت کرد.

مثال:

She complained about the dragginess of the conversation.

معنی فارسی کلمه dragginess

: معنی dragginess به فارسی

کشیدگی، به حالتی اطلاق می‌شود که در آن انجام فعالیتی کند یا خسته‌کننده است.