معنی فارسی draggletail

B1

درگلتول، اصطلاحی برای توصیف شخص یا حیوانی که بی‌حالت و نامرتب به نظر می‌رسد.

A term used to describe someone or something that appears disheveled or unkempt.

example
معنی(example):

سگ پس از بازی در باران مانند یک درگلتول به نظر می‌رسید.

مثال:

The dog looked like a draggletail after playing in the rain.

معنی(example):

او در راه خانه از محل کار احساس می‌کرد که مانند یک درگلتول است.

مثال:

He felt like a draggletail on his way home from work.

معنی فارسی کلمه draggletail

: معنی draggletail به فارسی

درگلتول، اصطلاحی برای توصیف شخص یا حیوانی که بی‌حالت و نامرتب به نظر می‌رسد.