معنی فارسی driftier

B1

سرخوش‌تر، وصفی که به حالتی از جابجایی یا ناپایداری اشاره دارد.

More inclined to drift; having a tendency or quality of drifting.

example
معنی(example):

هوای امروز از دیروز سرخوش‌تر است.

مثال:

The weather today is driftier than yesterday.

معنی(example):

هرچه مسیر سرخوش‌تر باشد، پیاده‌روی بیشتر لذت خواهد داشت.

مثال:

The driftier the path, the more fun the hike.

معنی فارسی کلمه driftier

: معنی driftier به فارسی

سرخوش‌تر، وصفی که به حالتی از جابجایی یا ناپایداری اشاره دارد.