معنی فارسی droich

B1

دروچ، حالت نامطلوب و سنگین در هوا که ممکن است باعث احساس ناراحتی گردد.

A heavy or uncomfortable atmosphere, often associated with difficulty in breathing.

example
معنی(example):

دروچ در هوا تنفس را دشوار کرد.

مثال:

The droich in the air made it hard to breathe.

معنی(example):

او حین پیاده‌روی در مه احساس دروچ نازکی کرد.

مثال:

He felt an uncomfortable droich while walking through the fog.

معنی فارسی کلمه droich

: معنی droich به فارسی

دروچ، حالت نامطلوب و سنگین در هوا که ممکن است باعث احساس ناراحتی گردد.