معنی فارسی drooliest
B1بسیار ترشرو، وقتی که عشق یا تمایل به چیزی به حدی است که شخص نمیتواند آن را کنترل کند.
Excessively moist or dripping with saliva; often used to describe a very appetizing appearance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پروانه به غذای نگا کرد با باحالترین حالت چشمانش.
مثال:
The puppy looked at the food with the drooliest expression.
معنی(example):
پس از دیدن کیک، شدیدترین خواسته او برش زدن یک تکه از آن بود.
مثال:
After seeing the cake, her drooliest desire was to take a slice.
معنی فارسی کلمه drooliest
:
بسیار ترشرو، وقتی که عشق یا تمایل به چیزی به حدی است که شخص نمیتواند آن را کنترل کند.