معنی فارسی druggiest

B1

به معنای بسیار دارگ و مشهودتر از سایر موارد است.

The most intense or exaggerated.

adjective
معنی(adjective):

Acting as if on drugs; torpid, uncoordinated, etc.

example
معنی(example):

این دارگ‌ترین پارچه‌ای است که تا به حال دیده‌ام.

مثال:

This is the druggiest fabric I have ever seen.

معنی(example):

دارگ‌ترین طراحی جایزه را برد.

مثال:

The druggiest design won the award.

معنی فارسی کلمه druggiest

: معنی druggiest به فارسی

به معنای بسیار دارگ و مشهودتر از سایر موارد است.