معنی فارسی druidic
B2درویدی، مربوط به آموزه‌ها و سنت‌های درویدها.
Relating to the beliefs, customs, and practices of the Druids.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آموزش‌های درویدی بر ارتباط عمیق با طبیعت تأکید داشت.
مثال:
The druidic teachings emphasized a deep connection to nature.
معنی(example):
او فلسفه درویدی را مطالعه کرد تا فرهنگ‌های باستانی را بهتر درک کند.
مثال:
He studied druidic philosophy to better understand ancient cultures.
معنی فارسی کلمه druidic
:
درویدی، مربوط به آموزه‌ها و سنت‌های درویدها.
