معنی فارسی duck-shoving

B1

فرآیند هل دادن چیزی به جلو به طور ناگهانی.

The act of pushing something forward abruptly.

example
معنی(example):

آنها در حال هل دادن دوچرخه‌هایشان بودند تا از مسیر باریک عبور کنند.

مثال:

They were duck-shoving their bikes to get through the narrow path.

معنی(example):

او در مکان‌های شلوغ هل دادن را دوست ندارد.

مثال:

She doesn't like duck-shoving in crowded places.

معنی فارسی کلمه duck-shoving

: معنی duck-shoving به فارسی

فرآیند هل دادن چیزی به جلو به طور ناگهانی.