معنی فارسی ducklingship

B1

حالت یا ویژگی‌هایی که به یک گروه از جوجه‌مرغابی‌ها اشاره دارد.

A state or characteristics pertaining to a group of ducklings.

example
معنی(example):

مرغابی‌ها با جوجه‌مرغابی‌های زیبا پر شده بودند.

مثال:

The ducklingship was filled with adorable little ducks.

معنی(example):

او حسی از برادری مرغابی‌ها با دوستانش احساس می‌کرد وقتی که با هم کنار می‌رفتند.

مثال:

She felt a sense of ducklingship with her friends as they waddled together.

معنی فارسی کلمه ducklingship

: معنی ducklingship به فارسی

حالت یا ویژگی‌هایی که به یک گروه از جوجه‌مرغابی‌ها اشاره دارد.