معنی فارسی ducklar
B1اسم خاص برای مرغابی یا نامی که میتواند به توصیف مرغابیها اشاره کند.
A specific name for a duck or a term that can refer to ducks.
- NOUN
example
معنی(example):
مرغابی در باغ کنار میرفت.
مثال:
The ducklar waddled around the garden.
معنی(example):
او اسم پت مرغابیاش را 'داکلار' گذاشت.
مثال:
She named her pet duck 'Ducklar'.
معنی فارسی کلمه ducklar
:
اسم خاص برای مرغابی یا نامی که میتواند به توصیف مرغابیها اشاره کند.