معنی فارسی duckiest
A2شکل صفت سوپرلاتیو از 'ducky' که به معنای بسیار دوستداشتنی یا جذاب است.
Superlative form of 'ducky', meaning extremely cute or charming.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این کوچکترین برکهای است که من تا به حال دیدهام.
مثال:
This is the duckiest little pond I've ever seen.
معنی(example):
او دلبستهترین لباس را به مهمانی پوشید.
مثال:
She wore the duckiest outfit to the party.
معنی فارسی کلمه duckiest
:
شکل صفت سوپرلاتیو از 'ducky' که به معنای بسیار دوستداشتنی یا جذاب است.